افراد موفق چگونه فکر میکنند ؟!
من باور دارم که تفاوت بزرگی در طرز فکر افراد موفق و افراد ناموفق وجود دارد.
و باور دارم که موفقیت چندان هم معمای بزرگی نیست که بیشتر مردم فکر میکنند از آن سر در نمیآورند!
اجازه دهید مفهوم جدیدی را برای شما بیان کنم!
از خودم شروع میکنم!
خیلی سال پیش زمانی که میخواستم وارد بازار سرمایه شوم و کارم را آغاز کنم واقعا قصد داشتم در این حوزه عالی باشم و تبدیل به شماره یک این حوزه شوم و از هیچ کاری دریغ نمیکردم و با تمام وجود تلاشم را برای رسیدن به این هدف انجام میدادم. در مورد بحثهای مدیریتی، موفقیت مالی، بازار سرمایه و … تحقیق میکردم و با انگیزه زیادی کار میکردم.
خیلیها به من میگفتن که خب شاید موفق بشی ولی خیلی هم احتمال داره که موفق نشی! اصلا چرا داری این کار رو شروع میکنی؟!
من مدام به این حرفها فکر میکردم! و به خودم میگفتم این طور نیست که فقط افراد خاصی موفق بشوند. اگر در طول تاریخ هم نگاه کنید، افراد موفق پیشینه و گذشته خاصی ندارند، از ساختار اقتصادی خاصی نمیآیند، در جایگاه اجتماعی خاصی قرار نداشتهاند، بلکه اونها هم مثل ما هستند و میتوان همه جا آنها را دید! اطرافتان را نگاه کنید! در هر طیف و طبقهای افراد موفق وجود دارند!
ما هزاران سال تاریخ جمعآوری شده و ثبت شده در جهان داریم، در طول تاریخ افراد زیادی موفق شدهاند! اما چه تفاوتی بین آنها وجود دارد؟! به نظر من موفقیت بیشتر به توانایی مدیریت ذهن و مدیریت وقت بستگی دارد! به همین سادگی!
حالا بیشتر توضیح خواهم داد …
به جرات میتوانم بگویم که موفقیت “بازی ذهن” انسان است. در واقع منظور آدمها از موفقیت فقط به این برمیگردد که چه طور از روانشناسی استفاده کنیم!
تفاوت افراد موفق و افراد ناموفق
من فکر میکنم که تفاوت بین افراد موفق و ناموفق در طرز فکر و رویکرد آنها در مورد چیزهای جدید است!
افراد ناموفق، وقتی رؤیای بزرگی دارند و شروع به فکر کردن دربارهی چیزهای مورد نیاز برای رسیدن به آن رویا و یا چیزهایی از این دست میکنند، خیلی محدود میشوند! این افراد معمولا سه مورد را مدام با خودشان تکرار میکنند:
۱- نمیدانم چه طور انجامش دهم! بنابراین همینجا متوقف میشوند!
۲- من چیزهایی که لازم است (سرمایه، دانش و …) را ندارم، بنابراین متوقف میشوند!
۳- من شبیه آن افراد (افراد موفق) نیستم! من آن گونه نیستم! پس باز هم متوقف میشوند!
اما چرا افراد موفق متفاوتاند؟! آنها چگونه عمل میکنند؟! افراد موفق رویاهای مشابهی دارند اما روشهایشان متفاوت است!
همه آنها رویایی دارند… شما هم قطعا رویایی دارید! من هم رویایی دارم! همه کسانی که تازه کاری را شروع میکنند قطعا رویایی در سر دارند.
دوست عزیز قطعا تو هم تصوراتی از آینده خودت داری. کافی است ۵ دقیقه وقت بگذاری و به زندگیات فکر کنی، مطمئنم به راههایی میرسی که میتواند زندگیات را بهتر، شادتر، ثروتمندتر، موفقتر و موثرتر کند و اینگونه آرامش بیشتری را نیز تجربه خواهی کرد! در واقع همهی ما میدانیم که باید چه کاری کنیم اما تفکرات ذهنی ما برای ما محدودیت ایجاد میکنند و باعث متوقف شدن ما میشوند!
افراد ناموفق وقتی به این فکر میکنند که در حال حاضر چه کاری بلدند، چه دانشی دارند و چه کسی هستند، مدام متوقف میشوند!
اما افراد موفق میگویند من میخواهم این کار را انجام دهم، شاید در ابتدا ندانند چطور!؟ اما به جای متوقف شدن میگویند: “خب پس کار من این است که بروم و آن را یاد بگیرم!” محدودیتهایشان را در نظر نمیگیرند و آن کار را در لیست کارهایی که باید انجام دهند، میگذارند! چیزی که باید آن را بفهمند، یا چیزی که باید آن را رقم بزنند، و به جای اینکه بگویند خب من آن را ندارم و یا نمیتوانم آن را انجام دهم، میگویند: “پس کار من این است که بروم و آن را بسازم” یا به جای آنکه بگویند من مثل آن فرد موفق نیستم، میگویند: “کار من این است که بیشتر به اعمال و افکار آن فرد توجه کنم تا من هم مانند او به دستاوردهای دلخواهم برسم.“
چیزی که باعث موفقیت انسانها میشود فرصتهای جدید، تکنولوژی جدید، توانایی و یا خلاقیت جدید آنها نیست! تمام این امکانات، فرصتها و تواناییها از قبل هم هست! تنها تغییر این است که افراد موفق به سطح فکری بالاتری از سطح فکر قبلیشان میرسند.
مثلا کسی که قصد دارد به یک بسکتبالیست تبدیل شود به جای آن که بگوید: خب من از آن آدم هایی نیستم که بتوانم یک بسکتبالیست حرفهای شوم!” باید بگوید: “قطعا میتوانم تبدیل به فردی شوم که قادر به انجام این کار است. باید خودم را تغییر دهم تا به آنجا برسم.”
آیا مایکل جردن (الگوی بسیاری از بسکتبالیستهای جوان در سراسر دنیا) از ابتدا این طور بوده و استعداد این ورزش را داشته و برای رسدن به موفقیت هیچ تلاشی نکرده است؟ کسی که به اسطوره تکرار نشدنی بسکتبال تبدیل شد و به او لقب بهترین بازیکن تاریخ بسکتبال را دادند.
مایکل جردن وقتی وارد دبیرستان شد نتوانست عضو تیم بسکتبال مدرسه شود. او بعد از این ماجرا به اتاق خود رفت و گریه کرد، اما آیا دست از تلاش کشید؟ به هیچ وجه، بلکه در همان روز طرز فکری را در خود ایجاد کرد که توانست با تلاشش در سال بعد عضو تیم بسکتبال دبیرستان شود و در روند پیشرفت خود تبدیل به بهترین بازیکن تاریخ بسکتبال شد.
افکارتان را رشد دهید!
گاهی ممکن است احساس کنید که در کارتان پیشرفتی ندارید. ذهنیت محدودکننده به شما میگوید که شرایط همین است و هرکاری انجام دهید، تغییری ایجاد نمیشود. اما اگر ذهنتان رشد کرده باشد، باور میکنید که میتوانید تغییراتی در کارهای سخت ایجاد کنید، بازخورد آن را ببینید و شرایط لازم برای توسعه فردی خود را در آن کار ایجاد کنید. بین باور محدودکننده و باور توانمندکننده تفاوت زیادی وجود دارد. اگر باور دارید که رشد شما فقط به کاری که هم اکنون انجام میدهید محدود میشود، متأسفانه نمیتوانید پیشرفت کنید. اما اگر تواناییهای خود را برای رسیدن به اتفاقات بزرگ باور کنید، هر چیز ارزشمندی که در زندگی بهدنبالش هستید، بهدست میآورید.
از بزرگ ترین دستاوردهای روانشناسی در عصر امروز این است که انسانها میتوانند روش فکر کردن خود را عوض کنند.
از تغییر قوانین نترسید!
از ویژگیهای شخصی خودتان برای خلق موقعیتهای بهتر استفاده کنید و اجازه ندهید دیگران تواناییهای شما را سرکوب کنند.
معمولا افرادی که با خطرکردن مخالف هستند، بهندرت به موفقیت میرسند. اما درمقابل افرادی که روحیه ریسک پذیری دارند و اشخاصی که پرتحرک، مبتکر و مبارزهطلب هستند، همان افرادی هستند که جهان را تغییر میدهند. موفقیت از مقاومت، توانمندی و ابتکار ایجاد میشود. بنابراین اگر میخواهید در شغلتان پیشرفت کنید بهتر است کمی از چارچوبها خارج شوید.
زودتر شروع کنید و منتظر تغییر شرایط نباشید!
دوست من! ما نمیتوانیم آن قدر صبر کنیم تا شرایط تغییر کند! تا بتوانیم به رویاهایمان برسیم! در این صورت رویاهایمان هرگز اتفاق نخواهند افتاد!
باید در زندگیمان به درجهای از بلوغ برسیم که بگوییم دو چیز است که میتواند زندگی ما را تغییر دهد.
یا باید چیز جدیدی وارد زندگی ما شود و ما را خوشبخت کند! که شاید هیچ وقت نیاید! شاید تا ابد باید منتظرش بمانیم!
یا این که باید زندگیمان را خودمان طراحی کنیم و بگوییم: “الان اگر میخواهم تغییر کنم و میخواهم به رویاهایم برسم، چیز جدیدی باید از درون من بیاید نه از بیرون! باید فرد بهتری شوم، فردی شوم که خوشبینتر است، مطمئنتر است، با انگیزهتر است، فردی که میتواند هر روز رشد کند، و باور کند که میتواند!
به حرف دلتان گوش کنید!
تقریبا همهی ما زمانیکه میخواهیم کاری انجام دهیم، همهی جنبههای آن را درنظر میگیریم و خوب دربارهی آن کار فکر میکنیم. این کار درست است، اما گاهیاوقات فکرکردن زیاد سبب میشود دچار تردید در تصمیم گیری شویم؛ بنابراین کاری از پیش نخواهیم برد. در بسیاری از مواقع احساسمان میتواند در تصمیمگیری درست به ما کمک کند. اگر دچار تردید شدید، شهودتان میتواند شما را در مسیر درست هدایت کند؛ پس به حرف دلتان گوش کنید و احساس خود را بشناسید.
رویای تو اونجاست! منتظرته! ازش دست برندار! #رویاتو باور کن!
چکیده مطلب:
دوست پرقدرت و پرتوان من! تو میتوانی به آن فردی تبدیل شوی که باید باشی، که میخواهی باشی، تا به زندگی ایدهآلت برسی! میتوانی همین الان شروع کنی و سعی کنی با بالاترین حس خودت و قویترین حس خودت زندگی کنی، تو به اجازه من هم احتیاج نداری! فقط باید خودت بخواهی! اما اگر منتظر کسی هستی که به تو بگوید…
پس من میگویم : “همین الان شروع کن!“
تو اجازه داری که بهترین خودت شوی، شروع به رسیدن به بهترین چیزها کنی، شروع به مشارکت در چیزهای بهتری کنی، شروع به تبدیل شدن به فرد بهتری کنی، و باید این کار رو همین الان بکنی!
پس دفعهی بعدی که به رویای بزرگی فکر میکنی، به چیزهایی مثل این فکر نکن که نمیدونم که چگونه انجامش دهم! برو دنبالش و اون رو یاد بگیر!
اگر چیزی رو نداری پس برنامهریزی کن تا قدم به قدم جلو بری و اون رو به دست بیاری!
اگر شبیه آدمهای موفق نیستی پس برنامهریزی کن تا گام به گام مهارتهایی را یاد بگیری که بتوانی تبدیل به آن فرد شوی!
تو میتونی و باید به رویات برسی! رویای تو اونجاست! منتظرته! ازش دست برندار! #رویاتو باور کن!
حالا که مقاله را تا اینجا مطالعه کردی به نظرت همین امروز در کدام زمینه باید طرز فکرت را عوض کنی؟ اگر دوست داشتی میتونی جوابت رو در قسمت نظرات با من به اشتراک بگذاری.
۴ دیدگاه. شما هم نظر خود را بنویسید:
سلام..از مقاله بسیار خوب مفید و انگیزشیتون سپاسگزارم..
من واقعا نمیدونم به بورس علاقه دارم یا نه..ذهنم رو درگیر خودش کرده اما واسه یادگیری به سمتش کشیده نمیشم..به نظر شما جناب ادیب نیا چجوری بفهمم بورس علاقه واقعیم هست یا نه؟
ممنون میشم راهنماییم کنید..
سلام
به عنوان مثال اگر هدف شما رسیدن به المپیک در یک رشته ورزشی باشه حاضرید هر کاری بکنید تا بهش برسید. ممکنه شبانه روز تمرین کنید و سختیهایی هم در راه وجود داشته باشه اما همون سختیها هم برای شما شیرین خواهد بود.
بورس هم جذابیتهای خاص خودش رو داره و البته ممکنه سختیهایی هم در مسیر وجود داشته باشه.
این شمایید که باید ببنید هدفتون چی هست و حاضرید براش چه کاری انجام بدید.
به شخصه بورس (جدا از بحث پول) به من درس زندگی داد. باهاش زندگی میکنم و لذت میبرم.
جالب بود ! سپاس از اطلاعات تان !
سلام
عالی بود
مقالات شما خلاصه ای از تمام کتاب های حوضه موفقیت است