مشاهده ویدئو از طریق:
تقریبا همه ما به نزدیکی مفاهیم مغز و ذهن اذعان داریم. مغز یک عضو فیزیکی از بدن است و ذهن به نوعی یک فضایی ماورای فیزیک را برای ما ایجاد میکند. اما چه ارتباطی میان مغز و ذهن وجود دارد؟! در مورد برنامهریزی ذهن چیزی شنیدهاید؟! کارکرد مغز و تأثیر آن بر روی ذهن چگونه است؟! به نظر شما فرآیندهایی که در مغز ما رخ میدهند قابل کنترل هستند؟! تغییر ذهن به چه صورتی انجام میشود؟!
اگر دنبال یافتن پاسخ چنین سوالاتی هستید حتما این مقاله (ویدیو) را مطالعه کنید… ارتباط بین مغز و ذهن و برنامهریزی آن…
قسمتهای مختلف مغز
۱- نئوکورتکس : جدیدترین قسمت مغز در تکامل انسان است. نئوکورتکس مغز فکر کردن و محل استقرار خود آگاه ماست. شما در حال حاضر با همین قسمت از مغزتان مشغول خواندن این مقاله هستید. هر زمان که ما چیزی یاد میگیریم این قسمت از مغز ما تغییر میکند.
۲- مغز لیمبیک : یا مغز احساسی که مسئول مدیریت ترشحات شیمیایی مرتبط با احساسات ماست.
۳- مخچه : قدیمیترین مغز در تکامل و جایی که ناخودآگاه در آن شکل میگیرد.
جالب است بدانید که مغر انسان از میلیاردها نورون تشکیل شده است. نورونها سلولهایی هستند که قابلیت تبادل و ذخیره اطلاعات به صورت پالسهای الکتریکی را فراهم میکنند.
علم عصبشناسی
زمانی که ما چیزی میآموزیم نورونهایی در مغز ما تحریک میشوند. وقتی چند نورون به صورت همزمان تحریک شوند، به یکدیگر متصل شده و شبکههای عصبی را ایجاد میکنند. هر کدام از این شبکههای عصبی میتوانند متعلق به یک ایده، یک خاطره، یک مفهوم و یا … باشد.
از دیدگاه عصبشناسی ارتباط مغز و ذهن به این صورت تعریف میشود:
“ذهن همان مغز در حال عمل است، یعنی مغزی که در آن فعالیتهای عصبی در حال انجام میباشد.”
کنترل ذهن!
سوالی که در این جا ممکن است پیش بیاید این است که آیا انسان قادر است این ارتباطات عصبی را کنترل کند؟! پاسخ مثبت است!
از آنجا که ما میلیاردها نورون در مغز خود داریم، میتوانیم مغز خود را وادار کنیم تا مدارها، الگوها و شبکههای جدیدی بسازد. و زمانی که ما مدارهای جدیدی در مغز خود میسازیم، در واقع در حال کنترل کردن ذهن خودمان هستیم!
قدرت ذهن و احساسات
وقتی که موضوعی را درک میکنیم، در صورتی که از آن استفاده کنیم، رفتار خود را مطابق با آن تغییر دهیم و تجربیاتی کسب کنیم، مدارهای تشکیل شده در مغز و ذهن ما تقویت میشوند. تجربیات ما نهایتا باعث میشوند که ترشحاتی به نام احساس توسط مغز لیمبیک ایجاد تشکیل شود. البته نه همه تجربیات ما! بلکه فقط آنهایی که باعث تشکیل مدارهای عصبی قوی شدهاند. به همین دلیل است که ما همواره بسیاری از اولین اتفاقات زندگیمان را به خاطر داریم.
اما این فقط تجربیات نیستند که باعث فعال شدن مغز لیمبیک میشوند. بلکه تصور کردن و فکر کردن هم میتواند دقیقا این کار را انجام دهند!
احتمالا شما هم این را تجربه کردهاید. مثلا زمانی که منتظر جواب یک آزمایش هستید و معلوم نیست پاسخ آن خوب باشد یا بد! در واقع هنوز اتفاق بدی نیفتاده است. اما فکر کردن به این که ممکن است جواب آزمایش شما بد باشد، همان اثری را بر روی سیستم عصبی شما میگذارد که تجربه کردن آن خواهد گذاشت! احتمالا در این مواقع شما تغییراتی را هم احساس خواهید کرد! سیستم عصبیتان مردمک چشم شما را گشاد میکند، دهان شما خشک میشود، ضربان قلب و همجنین تنقس شما نامنظم میشود و…
این همان واکنش استرسی ماست! تا زمانی که واکنشهای ما استرسی باشند و نتوانیم آنها را کنترل کنیم به سمت بیماری حرکت خواهیم کرد…
در این شرایط چه کار باید کنیم؟!
زمانی که سعی میکنیم خودمان را کنترل کنیم، از این تفکرات فاصله بگیریم و به راهکارهایی که یاد گرفتهایم فکر میکنیم، نورونهای عصبی کم کم خاموش شده و دیگر به هم متصل نخواهند شد. مثلا با فکر کردن به جملاتی مثل “خب هنوز جوابی نیومده! دلیلی نداره من الان ناراحت باشم! حتی اگه جواب آزمایش من بد باشه من میتونم از پسش بر بیام! مطمئنم!” پس با ساکت کردن مدارهای عصبی قبلی، شما به ذهنیت جدیدی خواهید رسید. مغز و ذهن شما در سطح بالاتری قرار میگیرند و احتمالا به این فکر میکنید که چه تفکراتی میتواند شما را از فکر کردن به چیزهای منفی دور کند.
“وقتی که باعث میشویم مغز ما طور دیگری فکر کند، در حال تغییر ذهنیت خود و رسیدن به سطح جدیدی از ذهنیت هستیم!”
حواستان به مغز و ذهن قبلی باشد!
تا این جا یاد گرفتیم که چطور مدارهای عصبی دلخواه خود (مثل آرام بودن در شرایط استرسزا) را تحریک کنیم. اما فراموش نکنیم که ما سالهاست که از مدارهای دیگری مثل نگرانی و اضطراب استفاده کردهایم. و این مدارها به خاطر استفاده مداوم از آنها به شبکههای عصبی قویای تبدیل شدهاند! پس زمانی که در حال ساختن یک مدار جدید در مورد آرامش هستیم، همه مدارهای قبلی میخواهند استرس و اضطراب را به ما تحمیل کنند. اما اگر در یک زمان قابل قبول و با قدرت بر روی تفکر جدید و ساختن مدارهای جدید پافشاری کنیم، نورونهای بیشتری به این مدار پیوسته و با شکستن شبکههای استرس و اضطراب به شبکه جدید آرامش میپیوندند. پس دیر یا زود مدار جدید یعنی آرامش و کنترل استرس تبدیل به قویترین و بلندترین صدا در مغز و ذهن ما خواهد شد.
“این همان علم تغییر ذهن است!”
چکیده مطلب:
علم تغییر ذهن یعنی ما به صورت آگاهانه ذهن خودمان را کنترل کنیم. با خودمان مرور کنیم که من قرار است چطور نباشم و چه رفتاری انجام ندهم؟! سپس مدارهای مربوط به آن را ساکت میکنیم. بر اساس دانشی که فراگرفتهایم شروع میکنیم به فکر کردن در مورد این که چه کسی قرار است باشم؟! چه طرز فکری باید داشته باشم؟!
وقتی سعی میکنیم که این افکار در اراده ما تأثیر بگذارد و انجام شود، باعث همکاری ذهن و بدن خود میشویم. و زمانی که این اتفاق میافتد رفتار جدید را احساس خواهیم کرد. اما یک بار کافی نیست! این فرآیند باید بارها و بارها تکرار شود تا در ناخودآگاه ما و در واقع در مخچه، بستر ضمیر ناخودآگاه، ثبت شود. تا جایی که به صورت ناخودآگاه این رفتار را انجام دهیم. در این صورت این رفتار تبدیل میشود به یک عادت، یک مهارت و یک ذهنیت! رفتار و ذهنیت جدید تبدیل به جزئی جداییناپذیر از ما میشود. و این جاست که در خودمان و ذهنمان تغییر ایجاد میکنیم …. پس روشی که قرار است با آن دنیا را تغییر دهیم، با تغییر خود ما و موفقیت خود ما شروع میشود…
“علم تغییر ذهن”
۱۴ دیدگاه. شما هم نظر خود را بنویسید:
سلام و درود خدمت شما
فرق شبکه با مدار رو متوجه نشدم ممکنه توضیح بدید
سوال بعدی اینکه اگر دو تا نورون بر اثر یادگیری بهم متصل بشن شبکه تشکیل میشه؟
مسیر عصبی چه فرقی با شبکه داره؟
خیلی ساده و راحت وزیبا توضیح داده بودید و فیلم خیلی تاثیر خوبی داشت سپاس از لطف شما
چقدر زیباست.فکر میکنم پایه از همه چیز مهمتره
سپاس…پس” خودت رو تغییر بده تا دنیات تغییر کنه ” یه شعار نیست….
بله دقیقا !
سلام
این فیلم باعث تفکر زیاد میشه
و باعث میشه ک تفکرات جدیدی رو وارد مغز بکنیم
تشکر شدید
عاااااااالی بود. سپاس بیکران 🌷
خیلی عالی
ممنون
عالی
خداقوت
سلام بسیار مفید وعالی بود.سپاسگزار.
ممنون بابت مقاله خوبتان
موفق باشید
بسیار عالی بود .
متشکرم
ممنون، بسیار عالی بود
ممنون از مقاله کاربردی و علمیتون