در مقاله “چگونه یک سهام خوب انتخاب کنیم؟” گفتیم که اگر شما قصد دارید به طور مستقیم وارد بورس شوید، لازم است که قبل از انتخاب سهام یک شرکت و سرمایه‌گذاری در آن، سهام مورد نظرتان را به دقت تحلیل کرده و بررسی نمایید. دو روش اصلی تحلیل در بازار سرمایه تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال است. در این مقاله قصد داریم به صورت اجمالی عوامل کلان اقتصادی و سیاسی که بر روی تحلیل بنیادی اثرگذار هستند را بررسی کنیم.

به طور کلی دو دسته‌ی عوامل اقتصادی و عوامل سیاسی در زمان‌های مختلف به عنوان عوامل کلان بنیادی، می‌توانند بر قیمت سهام اثرگذار باشند. لذا برای جلوگیری از ضرر و زیان و بهره‌گیری حداکثری از نوسانات بازار، لازم است که ابتدا شناخت کافی نسبت به این عوامل داشته باشیم.

شایان ذکر است که عوامل و رویدادهای سیاسی هرچند ممکن است که تأثیر خود را به سرعت بر روی بازارهای جهانی و بازار سهام نشان دهند، اما در واقع این عوامل نیز در بلند مدت بر روی پارامترهای اقتصادی تأثیر خواهند داشت. لذا عوامل سیاسی برای ما بیشتر از جهت سرعت اثرگذاری و تأثیر نهایی بر روی اقتصاد اهمیت دارند.

در ادامه این مقاله به بررسی این عوامل می‌پردازیم…

۱- عوامل کلان اقتصادی

بازار جهانی و قیمت‌های جهانی

از آن جا که بسیاری از شرکت‌های فعال در بازار سرمایه محصولات تولیدی خود را به بازارهای جهانی عرضه می‌کنند، رصد این بازارها و قیمت‌های جهانی برای یک معامله‌گر سهام ضروری است. بسیاری از شرکت‌های فعال در بورس (مثل پتروشیمی‌ها و شرکت‌های تولیدکننده فلزات اساسی) محصولات خود را به قیمت‌های جهانی یا مطابق آن در بازارهای داخلی به فروش می‌رسانند. نکته قابل توجه این است که این وابستگی به قیمت‌های جهانی در شرکت‌های صادرات محور بیشتر نیز خواهد بود.

همچنین روند قیمت جهانی نفت به عنوان یک متغیر اساسی که بر روی قیمت محصولات پتروشیمی و پالایشگاهی اثرگذار است باید مدنظر قرار گیرد. تغییرات قیمت جهانی نفت چه به صورت مستقیم در صنایع مذکور، و چه به صورت غیر مستقیم به عنوان قیمت انرژی در سایر صنایع، می‌تواند اثرات قابل توجهی را بر روی بهای تمام شده ساخت محصولات و قیمت نهایی محصولات داشته باشد.

یک تحلیلگر بنیادی با بررسی و پیش‌بینی قیمت‌های جهانی همواره خود را از ریسک‌های ناشی از این نوسانات در امان نگه می‌دارد. برای مثال فردی که قصد سرمایه‌گذاری بر روی شرکت‌های تولیدکننده مس (مثل فملی و فباهنر) را دارد، ضروری است که بررسی روند تغییرات قیمت جهانی مس، با استفاده از متغیرهای بنیادی بازارهای جهانی و همچنین تحلیل تکنیکال قیمت جهانی مس را در اولویت خود قرار دهد. در این صورت نه تنها از نوسانات قیمت جهانی متضرر نخواهد شد، بلکه به راحتی می‌تواند سودهای بسیار زیادی را در بازار شناسایی کند.

تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی که به اختصار به آن GDP (مخفف Gross Domestic Product) هم گفته می‌شود، در بسیاری از تحلیل‌های اقتصادی مورد توجه است. GDP در واقع مجموع تولیدات و خدمات ارائه شده توسط همه بنگاه‌های اقتصادی مقیم کشور در یک سال است. افزایش تولید ناخالص داخلی یک کشور و شتاب رشد در آن، نشان‌دهنده پویایی اقتصاد و کاهش یا کندی رشد آن نسبت به سایر کشورها، نشان‌دهنده ضعف اقتصادی یک کشور است. روش‌های مختلفی برای محاسبه GDP وجود دارد، اما نکته مهم بررسی آماری این شاخص به عنوان یکی از عوامل کلان اقتصادی در تحلیل‌های ما است.

شاخص قیمت تولید

شاخص قیمت تولید (Produver Price Index) به نوعی بیانگر هزینه‌ها و قیمت‌ها در بخش تولید است. این شاخص در واقع به محاسبه قیمت تمام شده و بهای مواد اولیه، دستمزدها و سایر هزینه‌هایی که توسط شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی انجام می‌شود، می‌پردازد. هر چقدر این شاخص نسب به دوره‌های قبلی افزایش یابد، نشان‌دهنده تورم بیشتر و افزایش بهای تمام‌شده و هزینه بنگاه‌های تولیدی است. لذا با افزایش این شاخص میزان سودآوری شرکت‌ها کاهش یافته و ارزش سهام آن‌ها کم می‌شود. برآورد رشد و شتاب رشد شاخص قیمت تولید، به عنوان یکی دیگر از عومل کلان اقتصادی در تحلیل بنیادی باید در نظر گرفته شود.

سیاست‌های مالی و پولی

  • سیاست‌های مالی: سیاست‌هایی که با استفاده از تغییر هزینه‌های دولتی و درآمدهای مالیاتی برای رسیدن به اهداف مشخصی اتخاذ می‌شود. برای مثال اگر هدف یک دولت کاهش وابستگی و حفظ استقلال اقتصادی باشد، تلاش می‌کند که با صرفه‌جویی در مصارف ارزی تراز تجاری کشور را مثبت کند، اما اگر هدف اصلی کاهش بیکاری باشد، سیاست‌های دولت مبتنی بر ایجاد اشتغال و افزایش تولید خواهد بود. سیاست‌های مالی را می‌توان به دو دسته سیاست‌های مالی انقباضی و سیاست‌های مالی انبساطی تقسیم کرد.
  • سیاست‌های پولی: سیاست‌هایی که با استفاده از ابزارهایی مثل نسبت سپرده قانونی، تغییر در سطح و ساختار نرخ بهره، اعطای تسهیلات بانکی و … و معمولا با هدف کنترل حجم نقدینگی و تورم توسط بانک مرکزی اجرا می‌شود. برای مثال ایجاد محودیت در حجم کل تسهیلات (وام‌ها) می‌تواند باعث کاهش حجم نقدینگی در کشور و کنترل تورم شود.

معمولا هدف سیاست‌های مالی و پولی کشورها با یکدیگر متفاوت است. در کشورهای توسعه‌یافته هدف دولت‌‌ها اشتغال حداکثری و رفع رکود اقتصادی است. در حالی که در کشورهای در حال توسعه هدف اصلی سیاست‌های مالی و پولی افزایش رشد اقتصادی و افزایش درآمدهای دولتی است.

بودجه سالانه

همان‌طور که می‌دانید دولت موظف است در نیمه دوم هر سال بودجه مورد نیاز کشور در سال آینده را به مجلس ارائه کرده و به تصویب برساند. بودجه کشور شامل بخش‌های مختلفی است که به نوعی نگاه دولت به صنایع مختلف را نشان می‌دهد. این توجه می‌تواند آثار خود را به وضوح در بازار سرمایه و شرکت‌های پذیرفته شده در آن نشان دهد. برای مثال توجه ویژه دولت به صنعت خودرو می‌تواند باعث سودآوری شرکت‌های فعال در این حوزه و افزایش قیمت سهام آن‌ها شود. یا رفع موانع صادرات تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر روی شرکت‌های صادرات محور خواهد داشت. لذا توجه به ردیف بودجه و بودجه اختصاص یافته توسط دولت به صنایع و موارد مختلف در تحلیل بازار سهام بسیار حائز اهمیت است.

تراز تجاری

تراز تجاری یا صادرات خالص، به اختلاف بین ارزش صادرات و واردات یک کشور اطلاق می‌شود. در صورتی که ارزش صادرات یک کشور نسبت به واردات آن بیشتر باشد، تراز تجاری مثبت (مازاد تجاری) و در صورتی که ارزش واردات بیشتر باشد، تراز تجاری منفی (شکاف یا کسری تجاری) خواهد بود. هر چه صادرات بیشتر باشد پول ملی کشور صادر کننده نیز تقویت خواهد شد. این موضوع می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر روی بازار سرمایه و قیمت سهام شرکت‌ها داشته باشد. در این بین توجه به بازار صادرات محصولات، مشتریان، حجم و پتانسیل بازار صادرات و مواردی از این دست اهمیت بسزایی برای شرکت‌های صادرات محور دارد.

عوامل سیاسی و اقتصادی موثر در تحلیل بنیادی

نرخ رشد اقتصادی

این شاخص بیانگر تغییرات ارزش افزوده‌ای است که در اقتصاد یک کشور نسبت به سال قبل ایجاد شده است. نرخ رشد اقتصادی به صورت درصد بیان می‌شود و به عبارتی بیانگر افزایش یا کاهش تولیدات ناخالص داخلی (GDP) در یک کشور است. مقایسه نرخ اقتصادی یک کشور نسبت به میانگین نرخ رشد اقتصادی در جهان، به عنوان یکی از عوامل کلان اقتصادی می‌تواند دید مناسبی از وضعیت اقتصادی یک کشور را به سرمایه‌گذاران ارائه کند.

بیکاری

یکی از معضلاتی که کشور ما در سال‌های اخیر همواره درگیر آن بوده، بیکاری است. این موضوع و سیاست‌های مقابله با آن، خواه ناخواه آثار مستقیم و غیر مستقیمی در بازار سرمایه نیز ایجاد می‌کند. در صورتی که دولت بودجه بیشتری را برای کاهش بیکاری اختصاص دهد، طبیعتا از بودجه بخش‌های فرهنگی، زیرساختی و … کاسته خواهد شد. بسته به نوع فعالیت شرکت‌های حاضر در بازار سرمایه تأثیرپذیری آن‌ها از این موضوع می‌تواند مثبت، منفی، کمتر و یا بیشتر باشد.

اما به طور کلی می‌توان گفت که کاهش نرخ بیکاری در بلند مدت، منجر به افزایش تولید و فروش محصولات شده و در سودآوری و رشد قیمت سهام شرکت‌های بورسی تأثیرگذار است.

نرخ ارز

یکی دیگر از عوامل کلان اقتصادی تأثیرگذار بر قیمت سهام در همه دنیا، نوسانات نرخ ارز و ارزش پول ملی است. از آن جا که عمده شرکت‌های بورسی (از نظر وزنی) در کشور ما شرکت‌های صادرات محور هستند، معمولا افزایش نرخ ارز منجر به افزایش سودآوری و افزایش قیمت سهام این شرکت‌ها می‌شود. اما در شرکت‌هایی که مواد اولیه وارداتی بوده یا دارای بدهی خارجی هستند، افزایش نرخ ارز باعث کمبود نقدینگی، افزایش هزینه‌های تولید، کاهش سود خالص و نهایتا کاهش قیمت سهام خواهد شد. لذا یک تحلیلگر باید همواره به صادرات یا واردات محور بودن این شرکت‌ها و میزان وابستگی آن‌ها به نرخ ارز توجه کند.

نرخ بهره

گفته شد که یکی از متغیرهای مهمی که در سیاست‌های پولی دولت‌ها همواره دستخوش تغییر می‌شود، نرخ بهره بانکی است. اگر بانک مرکزی به بانک‌ها اجازه کاهش نرخ بهره را بدهد، سپرده‌گذاری بانکی برای مردم دیگر جذابیت کافی را نداشته و نقدینگی به سمت بازارهای موازی خواهد رفت. در صورتی که این نقدینگی به صورت هدفمند وارد بازار سرمایه شود، باعث افزایش اشتغال، رشد اقتصادی کشور و سودآوری شرکت‌های بورسی خواهد شد. البته توجه کنید که گاهی بانک مرکزی مجبور است برای اجرای سیاست‌های ضد تورمی، با افزایش نرخ بهره نقدینگی موجود در کشور را کنترل نماید.

۲- عوامل سیاسی

اتفاقات سیاسی

فضای امن سیاسی باعث افزایش اطمینان سرمایه‌گذاری و رونق بازار سرمایه‌ می‌شود. البته در کشور ما همواره تنش‌های سیاسی وجود داشته و به نوعی آثار همه آن‌ها در بازار لحاظ شده است. عوامل و اتفاقات سیاسی هرچند ممکن است در کوتاه مدت اثرات قابل توجهی بر قیمت سهام داشته باشد، اما تجربه ثابت کرده است که در بلند مدت اصطلاحا بازار راه خود را خواهد رفت. لذا توصیه به سرمایه‌گذاری بلند مدت از این جهت که اتفاقات مقطعی نمی‌تواند خللی در امنیت سرمایه‌گذاری ایجاد کند، حائز اهمیت است.

رویدادهای با اهمیت

رویدادهای با اهمیت سیاسی همواره بر بازار سهام اثرگذار بوده است. توافقنامه‌ها و نشست‌های مشترک بین سران کشورها از این دست رویدادها هستند. در سال‌های اخیر یکی از مهمترین این رویدادها توافق موسوم به برجام بین ایران و کشورهای عضور گروه ۵+۱ بود. معمولا اخبار و اتفاقات منفی ناشی از این رویدادها باعث کاهش قیمت سهام و به طبع آن کاهش شاخص کل، و اخبار و رویدادهای مثبت منجر به افزایش قیمت سهام و شاخص کل بورس می‌شود. همان‌طور که اشاره شد آثار ناشی از این اخبار کوتاه مدت است. اما نمی‌توان اثرات بلند مدت مجموعه‌ای از رویدادهای مثبت یا منفی را بر بازار سهام نادیده گرفت. لذا رویدادهای با اهمیت سیاسی نیز یکی دیگر از عوامل کلان اثرگذار بر بازار سرمایه هستند.

عوامل کلان موثر در تحلیل بنیادی

چکیده مطلب:

سرمایه‌گذاری در بازار سهام در گرفتن کد بورسی و یادگیری نحوه معامله کردن خلاصه نمی‌شود. مهم‌ترین و اساسی‌ترین قدم برای سرمایه‌گذاری در بورس، یادگیری تحلیل بازار و ارزشگذاری سهام شرکت‌های پذیرفته شده در آن است. تحلیل بنیادی به عنوان پایه و اساس تحلیل و ارزشگذاری سهام در بازارهای جهانی شناخته می‌شود. یک تحلیلگر بازار سرمایه، برای درک بهتر از مفاهیم اقتصادی و شروع تحلیل بنیادی، نیاز به آگاهی از مفاهیم اساسی مثل سیاست‌های مالی و پولی، ردیف بودجه، تولید ناخالص داخلی، نرخ رشد اقتصادی، نرخ بهره، تراز تجاری و … دارد. آگاهی از این مفاهیم به نوعی باعث برداشت صحیح و شکل‌گیری یک نگاه کلی و جامع نسبت به وضعیت کلی در بازارهای سرمایه‌گذاری به خصوص بازار سرمایه خواهد شد.

نظرات این مطلب

امیرحسین ادیب نیا

با رویکردی موثر در این فضا حضور دارم.
امیدوارم حال و انرژیِ خوب، در زندگیِ من و تو جریان یابد.

۳ دیدگاه. شما هم نظر خود را بنویسید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

امیرحسین ادیب نیا

با رویکردی موثر در این فضا حضور دارم.
امیدوارم حال و انرژیِ خوب، در زندگیِ من و تو جریان یابد.