شاید جالب به نظر برسد که کسی پاسخ تمام سوالات شما را بداند و شاید اگر کسی پاسخ تمام سوالات شما را بداند خیلی راحت بتوانید به تمام خواستههایتان برسید. اما آیا واقعا چنین کسی وجود دارد؟ در این مقاله قصد داریم به شما بگوییم چه کسی پاسخ تمام سوالات شما را میداند!
اهمیت طرح سوال
بهتر است قبل از پاسخ به سوالات به این موضوع بپردازیم که طرح سوال چه اهمیتی دارد. عدم پرسش و طرح سوال، دنیای شما را محدود خواهد کرد و بالعکس، طرح سوال باعث گسترش دنیای شما و عمیق شدن جهانبینی شما خواهد شد. هنگامی که شما هیچ سوالی از خود نمیپرسید و خود را محکوم به اتفاقاتی میدانید که کنترلش دست شما نیست، در واقع خود را در یک الگوی تکراری متوقف کردهاید و این باعث میشود تا تفکرهای جانبی مثل محکوم بودن به اتفاقات، شما را از طرح سوال باز دارد.
اما زمانی که شما یاد میگیرید روشهای جدید تفکر را درک کنید و آشکارا همه چیز را مورد سوال قرار دهید، متوجه میشوید که زندگی راههایی برای باز کردن مسیرهای شگفتانگیز و پر هیجان دارد. پس هیچ وقت سوال کردن را متوقف نکنید، چون این راهی است که شما را به کشش، رشد، نوآوری، ایجاد و تغییر سوق میدهد. لذا سوال کردن و داشتن ذهن پرسشگر، نسبت به پاسخ دادن به این سوالها، درجه اهمیت بیشتری دارد، و در وهله اول این سوال است که باید روشن شود.
اما پاسخ تمام سوالات کجاست؟!
“چرا یک سیب از یک درخت سقوط می کند؟ و چرا ماه به زمین نمی رسد؟” این سوالی بود که اسحاق نیوتن از خود پرسید. همچنین آلبرت انیشتین از خود پرسید: “جهان چگونه به نظر میرسد اگر من از طریق پرتو نور از آن عبور کنم؟”
با پرسیدن اینگونه سوالهای اساسی، این دانشمندان توانستند فرآیند گسترش علوم را آغاز کنند و منجر به پیشرفتهای فوق العادهای شوند. پس سوالات، باعث ایدهها، راهحلها و نتایج میشوند. برخی از خلاقانهترین و نوآورانهترین شرکتها در دوران ما نیز، در حال جستجوی سوالاتی خلاقانه هستند. سوالاتی که موجب ایجاد جرقههای خلاقیت میشوند و به افراد دیگر نیز این امکان را میدهند تا سوالات بیشتری را برای یافتن ایدههای شگفتانگیز و حل مشکلات روزمره، به کار گیرند و در واقع شرکتهای موفق به این سوالات احتیاج دارند!
یکی از مدیران اجرایی گوگل در یکی از صحبتهای خود بیان کردهاست که “ما این شرکت را با طرح سوال ایجاد کردیم نه با پاسخ دادن به سوالات!”. او اینگونه اهمیت پرسش را در سیستم کاری خود مطرح نموده و اذعان داشته که همچنان با طرح سوال است که گوگل را اداره میکنند.
هنر درخواست و پرسش میتواند دروازههای پیشرفت را در زندگی شما باز کند. اینکه چه میخواهید (یک شغل؟ یک سرمایه یا بودجه اولیه؟ یک هدف در زندگی؟) همه اینها نیاز به پرسشهای زیرکانهای دارند که مقدمهای برای رسیدن به پاسخ تمام سوالات شما خواهند بود. باید به این موضوع توجه ویژهای داشته باشید که :
“افراد موفق به پرسشهایِ بهتر، پاسخ میدهند نه اینکه لزوما به پرسشها، بهتر پاسخ دهند!”
با کارکرد مغز آشنا شوید
در مواجهه با پرسشها، شاید بهتر باشد کمی با کارکرد مغز آشنا شویم. مغز انسان دارای بخشهای مختلفی است که مخ بزرگترین قسمت آن بوده و دارای دو نیمکره است. این دو نیمکره توسط رشتههای عصبی محکم و سفید رنگی به هم متصل شدهاند. ارتباط دو نیمکره نیز از طریق همین رشتههای عصبی صورت میگیرد. قسمت سطحی مخ، خاکستری رنگ است و قشر مخ نامیده میشود.
قشر مخ در انسان به علت وسعت زیاد خود و جای گرفتن در فضای محدود، حالت چین خورده دارد. علاوه بر قشر مخ، چند هسته خاکستری در بخش سفید آن وجود دارد که مهمترین آنها غده تالاموس و غده هیپوتالاموس است. هر قسمت از قشر خاکستری کار ویژهای را انجام میدهد. مراکز مربوط به دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندامهای حسی مختلف، مانند چشم و گوش و پوست در این قسمت است. قسمتی از قشر خاکستری، مرکز حرکات ارادی است، اما مخ مرکز احساسات، فکر کردن و حافظه است.
همچنین نیمکره چپ، حرکات طرف راست بدن و نیمکره راست، حرکات طرف چپ بدن را کنترل میکنند و هر نیمکره کارهای خاص خود را انجام میدهد. نیمکره چپ در زبان آموزی، یادگیری، تفکر ریاضی و منطق تخصص دارد. نیمکره راست انجام دادن کارهای ظریف هنری و موسیقی و بخش احساسی را کنترل میکند. تالاموسها مرکز تقویت پیامهای حسی مانند درد و ترس هستند و پیامهای حسی را قبل از اینکه به قشر مخ برسند تقویت میکنند. هیپوتالاموس مرکز تنظیم اعمال مختلفی از جمله گرسنگی، تشنگی، خواب و بیداری و دمای بدن است.
مغز دنیای وسیعی دارد!
این توضیحات داده شد تا بدانید مغز کارکردهای متنوعی دارد و بر اساس برخی ورودیها میتواند عملی را انجام داده، هشداری ارسال کند و با انواع احساسات، شما را به سمتی که برنامه ریزی شدهاید سوق دهد. اما تمام کارکرد مغز این نیست! مغز دنیای وسیعی دارد که هنوز بشر به بسیاری از کارکردهای آن پی نبرده است.
یکی از کارکردهای مغز، امور ذهنی است. ذهن مسئولیت تفکرات، احساسات و رفتار ما را بر عهده دارد که نتیجه آن، زندگی ما را بهوجود میآورد. به همین علت میتوان گفت شیوهی استفاده از ذهن، سرنوشت زندگی ما را رقم میزند. ذهن ابزاری بسیار پیشرفته و شگفتانگیزی است که بدون دخالت شما نیز میتواند، زندگیتان را اداره کند.
قرار دادن ذهن در حالت خودکار، معمولا نتایج ناخواستهای به همراه دارد. اما اگر ما به دنبال خواستههای خود هستیم، بهتر است تواناییهای ذهنی خود را بشناسیم تا بهطور آگاهانه به سمت آنها گام برداریم. این همان خودآگاهی است!
ذهن چطور کار میکند؟!
اینجاست که باید تفاوتی برای ذهن و مغز قائل شویم. چون برخیها فکر میکنند ذهن همان مغز است، در صورتی که ذهن بخشی از کارکردهای مغز است. برای روشن شدن این کارکرد مثالی میزنیم:
همین حالا شما بدون دریافت هیچگونه اطلاعات و ورودی خاصی میتوانید در ذهن خود موجودی خیالی را تصور کنید که شاید هیچ بشری تا کنون تصورش را نکرده باشد. مثلا یک ربات یا موجودی که پنج پا و چهار دست و چهل چشم دارد. (البته برای اینکه بتوانیم مثال را برای شما روشن کنیم از کلمات و دادههایی مثل دست و پا و چشم استفاده کردیم. قطعا شما میتوانید در ذهن خود چیزهایی را تصور کنید که اصلا وجود خارجی نداشته باشند! و از شما میخواهم قبل از خواندن ادامه مطلب چشمان خود را ببندید و چیزهایی را تصور کنید که از چهارچوبهای مغزی شما خارج است!)
این قوه تخیل از کارکردهای ذهن است و تمام دستاوردهای بشری و تکنولوژیهایی که اکنون مشاهده میکنید نیز نشأت گرفته از همین تخیلات ذهنی بشر هستند.
تخیل همه چیز است. تخیل پیش درآمدی بر جاذبههای آیندهی زندگی است – آلبرت انیشتین
در کنار قوه تخیل، نیروهای دیگری در مغز مثل قوه استدلال، قدرت اراده، قوه حافظه، قوه درک، قوه شهود و … وجود دارند که تمام قدرتهای لازم برای دستیابی به یک انسان کامل را فراهم میکنند.
نظریههای مختلفی مربوط به ذهن و کارکرد آن وجود دارد. شاید اولین تفکراتی که درباره ماهیت ذهن وجود دارد، توسط افرادی همچون زرتشت، افلاطون، بودا، شانکرا و دیگر متفکران و فلاسفه باستانی یونان و هند و پس از آنها توسط فلاسفه اسلامی صورت گرفته باشد. مبنای تئوریهای گذشتگان، بر پایه خداگرایی و الهیات بنا شده است و فلسفه ذهن را پیوندی میان ذهن، روح، ماوراءالطبیعه و جوهر ذاتی میداند.
ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه
تئوریهای عصر حاضر نیز که بر پایه تحقیقات و پژوهشهای علمی درباره مغز است، ذهن را انعکاسی از فعالیتهای مغز میدانند که دارای دو جلوه خودآگاه و ناخودآگاه است.
ذهن ناخودآگاه متشکل از فرآیندهای ذهنی است که به طور خودکار رخ میدهد (تنفس، ضربان قلب و…) و همچنین برداشتهای ما در آن جا شکل میگیرد. روانشناسان ذهن ناخودآگاه را سرچشمهی خلاقیت، اندیشهها و احساسات شهودی، الهام و بیداری معنوی میدانند.
ذهن خودآگاه امور آگاهانهای را در دست دارد که در واقع حق انتخاب شما به این قسمت مرتبط است. بسیاری بر این عقیدهاند که هر فرد میتواند از ذهن خودآگاه خود برای ایجاد تغییر در ذهن ناخودآگاهش استفاده کند و آن را به تغییرات قابل توجهی در زندگی شخصی خود تبدیل نماید.
به بیان سادهتر اگر قصد دارید دستاوردهای بیشتری داشته باشید (ثروت، سلامتی، شادی، و یا هر خواسته دیگری) باید آگاهانه و با حق انتخابی که دارید، خودتان و ذهن ناخودآگاهتان را ارتقا دهید. هنگامی که یاد بگیرید طرز تفکر خود را تغییر دهید و آگاهانه به قدرت ذهن ناخودآگاهتان نفوذ کرده و متصل شوید، به خواستههای مد نظرتان خواهید رسید. برای درک بهتر مفاهیم و نحوه کارکرد مغز و ذهن توصیه میکنم حتما این ویدیو را مشاهده کنید!
قدرت شهود
اما شم و شهود یکی دیگر از احساسات درونی است که اطلاعاتی را در اختیار شما میگذارد. شاید بتوان گفت قوه شهود، دیدن با چشم درون است. این همان نیرویی است که افراد مختلف آن را با نامهای مختلف بیان میکنند. نیروی برتر، حس ششم، الهام، شهود و هر آنچه که شما آن را بنامید. اگر این قوه را تقویت کنید، به راحتی راهحلهای خلاقانهای برای پاسخ دادن به تمام سوالات و پرسشهای خود مییابید!
این نیرو شما را به سمت خواستههایتان راهنمایی خواهد کرد. لازمهی این کار، تمرین، پرسش و گوش دادن به ندای درونتان است. به احساسات ناگهانی درون خود و جرقهی ایدههایی که بیمقدمه و گاه غیرعادی و خندهدار به ذهنتان میرسند توجه کنید و با باوری قوی، آنها را دنبال نمایید. ممکن است در ابتدا در تشخیص این حس (یعنی شهود) از دیگر احساسات عادی دچار شک و اشتباه شوید. اما با گذشت زمان و بهمرور، قدرت تشخیصتان درستتر و قویتر خواهد شد. و بعد از مدتی میتوانید در تصمیمگیریها و پاسخ تمام سوالات خود، به شهودتان اعتماد کنید. این امر فقط برای انسانهای خاص و ویژه نیست و شمایی که در حال خواندن این مطلب هستید نیز، از این موهبت برخوردارید. پس سعی کنید تواناییهای ذهنی خود را آگاهانهتر به کار گیرید.
من به شهود و الهامات معتقدم؛ چون گاهی اوقات، در برخی از مسائل، احساس میکنم که حق با من است، ولی نمیدانم چرا ! – آلبرت اینشتین
نیروی درون
همهی ما تواناییهای ذهنی شگفتانگیزی داریم. در این مقاله برخی از این تواناییها را بیان کردیم تا متوجه شویم که اگر آگاهانه از این قدرتهای درونی استفاده کنیم، میتوانیم به سرعت و با صرف انرژی کمتر به پاسخ تمام سوالات مان و در نتیجه به اهداف و رؤیاهایمان دست پیدا کنیم. در ذهن هیچ مرز و محدودیتی وجود ندارد و هر چقدر که ما از پتانسیلهای ذهنمان بیشتر استفاده کنیم، قدرت ذهن بیشتر و بیشتر خواهد شد.
اگر آگاهانه از ذهن خود استفاده نکنیم، ممکن است دیگران کنترل آن را به دست گیرند و از قدرت ذهن ما در جهت دستیابی به اهداف خودشان استفاده کنند. اگر کنترل نیروی درون خود را به دست گیریم، آنهنگام ارباب سرنوشت خود نیز خواهیم بود.
پس تا میتوانید از خود سوالات مناسب بپرسید، و برای رسیدن به پاسخ تمام سوالات به ندای درونتان گوش فرا دهید. چون یا پاسخ تمام سوالات تان را مستقیما دریافت خواهید کرد و یا به سمت و سویی راهنمایی میشوید که پاسخ تمام سوالات تان را دریافت کنید. حضور شما در این سایت و خواندن این مقاله نیز امری اتفاقی نبوده و دقیقا یکی از همان راهنماییهایست که بنابر یکی از پرسشهای ذهنیتان به آن دست یافتهاید.
چکیده مطلب:
ابتدا اهمیت سوال و پرسش مناسب را درک کنید و در تمامی امور زندگی، از خود سوالات مهم و اساسی و مناسب بپرسید. به قدرت درون خود پی ببرید و بدانید که ذهن شما دارای نیروهای خارق العادهای است، که پاسخ تمام سوالات شما را در خود جای داده است!
ای نسخهی نامهی الهی که توئی وی آینهی جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
مولوی
۲ دیدگاه. شما هم نظر خود را بنویسید:
خوب
اطلاعات عمومی