در بخش اول مقاله روانشناسی بازار : ترس در بورس در مورد پایه و اساس شکلگیری ترس صحبت کردیم و با استفاده از چند مثال کاربردی نحوه برخورد با ترسها در معاملات روزانه و سرمایهگذاریهامون رو شرح دادیم. همچنین به نکاتی در مورد تفاوتها و شباهتهای احساس ترس و احساس هیجان اشاره کردیم. در این مقاله قصد داریم از زاویهای دیگه به بحث ترس در بورس و معاملات سهام بپردازیم و بعضی موارد از جمله نحوه غلبه بر ترس رو به صورت موشکافانه بررسی کنیم.
واقعیت اینه که نحوه تفکر ما تا حد خیلی زیادی در شکلگیری و از بین رفتنِ ترسها اثر داره! در واقع اگر ذهن ما در کنترل خود ما نباشه، ممکنه از احتمالات بسیار ضعیف، ترسهای بزرگی بسازه. پس کلیدِ مقابله با ترس در بورس در واقع همون کنترل ذهن هست!
ترس از ما محافظت میکند؟!
ما باید به خاطر داشته باشیم که ترس به عنوان یک نیروی درونی در ما قرار داده شده و یک هدفی رو دنبال میکنه. ترس در اندازه معقولش، در واقع میخواد که از ما محافظت کنه! ترس به معنای یک نیروی کمک کننده قصد داره که به ما هشدار بده و ما رو از خطر دور نگهداره! مثل کودکی که به خاطر ترسِش به آتش نزدیک نمیشه، ما هم خیلی از اوقات باید ترس رو به عنوان یک قدرتِ درونی محافظتکننده بدونیم که عدمِ حضورش ممکنه به ما آسیب بزنه…
مثلا در مورد کسانی که تازه وارد بورس میشن، اگر ترس از شکست خوردن و از دست دادنِ سرمایه نباشه، ممکنه سرمایه زیادی رو بیمهابا وارد بازار بکنن و بخش زیادیش رو به راحتی از دست بِدن! پس میبینیم که برای این افراد هم مقدار کنترل شدهای از ترس در بورس لازم هست تا قبل از شروع سرمایهگذاریشون حتما آموزش بورس رو در اولویتشون قرار بدن و قدم به قدم در مسیر جلو برن…
لذا ترس به اندازه کافی (و نه بیش از اندازه) در جایگاهِ خودش اهمیت زیادی داره و به نوعی یک مکانیزم دفاعی و مفید هست. ترس به نوعی هشداری هست برای ما که میزان آمادگی خودمون در زمان حال رو افزایش بدیم و برای رویدادها و حالتهای مختلف در آینده برنامهریزی کنیم. وقتی به این مرحله میرسیم دیگه دلیلی برای ترسیدن وجود نداره و نیازی نیست که نگرانی در مورد آینده داشته باشیم.
چقدر ترس در بورس لازم هست؟!
آیا حد خاصی برای ترسهامون رو باید در نظر بگیریم؟!
از چه چیزهایی باید بترسیم؟!
چه میزان از ترس در بورس بیش از اندازه و مشکلساز هست؟!
چه زمان ترس از رخ دادن یک اتفاق، بیشتر از خودِ اون اتفاق به ما آسیب میزنه؟!
گستره ترس میتونه از یک حالت اضطراب و دلشوره خفیف و سطحی تا مقدار زیادی از بیقراری، هیجانات شدید و جنونآمیز باشه. پس شاید صرفا با استفاده از واژه “ترس” نشه همه احساسات خودمون رو نشون بدیم. لذا مقادیر کمِ ترس که میشه اون رو به نوعی یک هشدار در نظر گرفت مفید هست، اما اگر تبدیل به یک استرس و اضطراب و دلشوره دائمی و مزمن بشه که تصمیمات و زندگی ما رو مختل کنه، یک بیماری روانی محسوب میشه که باید یک فکری به حالش بکنیم تا مشکلات بیشتری رو برای ما ایجاد نکنه. هر چند که از نظرِ من ریشه همه ترسها در ناآگاهی و نداشتن علم کافی هست و خیلی از مواقع میشه به راحتی و با افزایش دانش خودمون و البته به کارگیری اون به صورت عملی بر ترسهامون غلبه کنیم.
ترس از ضرر کردن!
بعضی از افراد هم هستند که روزها و ماهها رو صرف آموزش تخصصی بورس کردن و دانش و اطلاعات تئوری خیلی خوبی دارند. اونها تحلیلهای خیلی خوبی رو هم انجام میدن و نقاط خرید و فروش سهام رو به خوبی مشخص میکنن. در بسیاری از موارد هم تحلیلهای اونها نتیجهبخش بوده و اگر بر اساس اون تحلیلها معامله میکردن میتونستن سودهای خیلی زیادی هم کسب کنن. اما چون از ضرر کردن میترسن هیچ وقت دست به کار نمیشن!
در واقع این افراد کسانی هستند که بیشتر از این که علاقمند به پول درآوردن و سود کردن در بورس باشن، از ضرر کردن تو بازار میترسن! اونها توجه نمیکنن که در بلندمدت و مخصوصا در شرایط تورمی کشورِ ما، پول درنیاوردن و سود نکردن خیلی فرقی با ضرر کردن نمیکنه. پس بهتره به جای فرار کردن از ترسهاشون، با اونها روبرو بشن و ببینن که چقدر راحت میتونن شکستش بدن…
ترس در بورس و انفعال هنگام ضررها
گاهی پیش میاد که ما بعد از تحلیل و مشخص کردن حد سود و حد ضرر وارد سهمی میشیم و در اون سرمایهگذاری میکنیم. اما پس از مدتی با انتشار یک خبر ناگهانی یا یک اتفاق، قیمت سهم به سرعت کاهش پیدا میکنه و حدد ضرر ما فعال میشه. عدهای از سهامداران در این گونه موارد دچار ترس و استرس شدیدی میشن. طوری که به جای این که به استراتژی خودشون پایبند باشن و پس از فعال شدن حد ضرر به سرعت از سهم خارج بشن، هیچ عکسالعملی نشون نمیدن و به نوعی در یک حالت انفعال و انزوا قرار میگیرن.
تنها راه حل خارج شدن از این فضا و شرایط این هست که بپذیریم که ضرر کردن هم جزئی از بازار هست و هیچ اشکالی نداره اگه گاهی ضرر کنیم. پس باید روحیه خودمون رو افزایش بدیم و نترسیم و در هر شرایطی به استراتژیهای خودمون پایبند باشیم.
علاقه، پادزهر ترس در بورس
جالبه بدونید که داشتنِ علاقه به یک موضوع، یک شغل و حتی یک فرد، ذهن ما رو بر رویِ اهداف و چیزهای خوبی که در رابطه با اون به دنبالش هستیم متمرکز میکنه و باعث میشه که تمرکز ما به جای ترسها، بر روی نکات مثبت باشه. در تمام جنبههای زندگی این جمله رو به یاد داشته باشید :
“موفقیت از آنِ کسی است که میزان علایقش بسیار بیشتر از ترسهایِ او باشند.” – امیرحسین ادیبنیا
توجه کنید که همه احساسات و هیجاناتِ ما در نتیجه طرز فکر و نحوه تفکر غالب ما به وجود میان و تغییر در نحوه تفکر میتونه احساساتِ ما (از جمله ترسها) رو تغییر بده. در واقع اگر ما به هر اتفاق و رویدادی نگاهِ منفی داشته باشیم، احساسی بدی به ما میده و اگر ما به همون اتفاق با نگرشِ مثبت نگاه کنیم، احساس مثبت به ما میده. چه خوب که در رابطه با بورس هم به جای توجه کردن و تمرکز کردن روی نکات منفی، ذهنمون رو بر روی نکات مثبت، اهداف و خواستههامون متمرکز کنیم…
طرز فکر افراد موفق در بورس
مثلا شخصی رو تصور کنید که تازه وارد بورس شده و برای اولین بار مقدار کمی از یک سهام رو خریده و از قضا اولین معاملش هم با ضرر مواجه شده! اگه توجه کنید ما همیشه توصیه میکنیم که در شروعِ کار با سرمایه کم وارد بازار بشید. پس تصور کنید که این شخص هم در اولین معاملش ۵۰۰ هزار تومن از سهمی رو خریده و طی یک هفته ۱۰% یعنی پنجاه هزار تومن ضرر کرده. حالا این فرد در روزهای آینده دو نگرش و دو طرز فکر میتونه داشته باشه:
- طرز فکر منفی و احساس بازنده بودن: من نمیتونم تو بورس موفق بشم چون در اولین قدم و کوچکترین قدم ضرر کردم. اگه قرار باشه همیشه این اتفاق بیفته چی؟! آیا ایراد از من هست؟! یعنی من نمیتونم آموزشها رو خوب متوجه بشم؟! یعنی من نمیتونم تو این حوزه به موفقیت برسم؟!
- طرز فکر مثبت و احساس برنده بودن: چقدر خوبه که میشه با ضررهای کوچک و کم، اشتباهات خودم رو متوجه بشم و از اونها درس بگیرم. سرمایهگذاری در بورس واقعا عالیه چون به من اجازه میده با ضررهای خیلی اندک تجربه لازم و کافی برای موفقیت در آینده رو بدست بیارم! چی میشه اگه منم بتونم سودهایِ میلیاردی داشته باشم؟! چطور میتونم عملکردم رو بهتر کنم؟!
به نظر تو کدوم یکی از این طرز فکرها درست هستند و ما رو به سمت موفقیت میبرن؟! و کدوم یکی باعث میشن که ما بترسیم و احساس بدی داشته باشیم؟! انتخاب با خودت!
نتیجه توجه به نکات مثبت
در واقع تو میتونی به جای توجه به نکات منفی، به نکات مثبت و خواستههات توجه کنی و خودت رو یک برنده بدونی. با تکرار این اتفاق احساس هیجان جایگزین ترسهات میشه و تو در ناخودآگاهت تبدیل به یک شخص برنده میشی. وقتی نگاهِ تو و طرز فکرِ تو تغییر کنه، نه تنها دیگه نمیترسی بلکه همیشه احساس عالی خواهی داشت. و نتیجه این احساس خوب و عالی آرامش ذهنی تو هست و این آرامش ذهنی باعث میشه تصمیمات درستی بگیری و نهایتا موفقیت بیشتری کسب کنی. اینجوری اعتماد به نفسِت بیشتر میشه، احساس خوب و هیجان بیشتری داری، آرامشت بیشتر میشه و باز نتایج خوبِ بیشتری میگیری و این چرخه هر روز تکرار میشه…
چکیده مطلب:
ترس یکی از احساساتِ بیشمار ما آدمهاست. این که ترس یک نیرویِ کمک کننده و الهامبخش باشه یا یک نیروی اضطرابآور و فلجکننده بستگی به نوع نگاه ما به مسائل داره. خیلی وقتها شنیدیم که میگن کارهایی که ازشون ترس داری رو انجام بده تا ترسِت از بین بره. به قول “رالف والدو امرسون”:
“کارهایی را انجام بده که از آنها می ترسی.در این صورت، مرگِ ترس را حتمی بدان. ابتدا از پرتگاه به پایین بپر تا در بین راه، بالِ پرواز خود را بسازی.“
در این مقاله سعی کردیم از زاویهای دیگه و با چند مثالِ عملی نحوه برخوردمون با ترس در بورس رو بررسی کنیم و نشون بدیم که چطور میشه ذهنیتمون در برخورد با این مسائل رو تحت کنترل قرار بدیم. ترس و هیجان دو رویِ یک سکه هستن. این که ما در سرمایهگذاریها و معاملاتمون کدوم رو تجربه کنیم، فقط بستگی به خودِ ما داره. هرچقدر که بیشتر روی تواناییها و عملکرد خودمون کار کنیم و هرچقدر که بیشتر به اصول پایبند باشیم و اونها رو هر روز در معاملاتمون تکرار کنیم، نتایج بیشتری میگیریم، ترسهامون کمتر میشه و شجاعت و اعتماد به نفسِ ما افزایش پیدا میکنه.
۱۲ دیدگاه. شما هم نظر خود را بنویسید:
دیدگاه مثبت و علاقه شرط اصلی برای پیشرفت در هر کاریست
سلام . ممنون از مقاله زیباتون . منم این ترس رو تجربه کردم و خوشحالم که تونستم بر ترسم غلبه کنم. الان واقعیتها رو بهتر میبینم .🌸
سپاس ازمطالب ارزنده وکاربردی شما.بهترینهارو براتون آرزو میکنم
با سلام و وقت بخیر ، کلمه ترس یا شانس وجود ندارد و من شخصاً به این کلمه ها اعتقادی ندارم چون آدم های معتقد به این کلمه ها هیچوقت به جای نخواهند رسید کسب تجربه در هر شغلی لازمه بدست آوردن اعتماد بنفس است . در بازار بورس ایران هم به نظر من با توجه تورم بسیار بالای آن فکر نمی کنم اگر کسی اطلاعات بورسی اولیه خوبی داشته باشد ضرر کند، ولی اگر تورم خیلی پایین باشد در آنصورت باید دانش بورس خوبی داشته باشدچون در غیر این صورت همه سرمایه خود را به باد فنا خواهد داد. من مطمئن هستم هرکسی در کارش تجربه خوبی داشته باشد در آنصورت ترس هم برای بی معنی خواهد شد. با تشکر از حوصله بسیار خوب تان
سلام
با بخش اول صحبتهاتون موافق هستم
اما در مورد بخش دوم چه تورم باشد چه نباشد، افرادی که طرز فکر صحیحی داشته باشند و برای آموزش و کسب تجربه در هر کاری با علاقه زمان بگذارند نتیجه خوبی خواهند گرفت
باسلام خدمت آقای مهندس عرفانیان
من چگونه می توانم یک مکالمه خصوصی با شما را داشته باشم
سلام
یک معامله گر خوب دققیقآ راه و روش و آموزش را
بخوبی بیاموزد.دیگر هراسی از معامله کردن بخود راه نمیدهد.در نتیجه ترس از ضررکردن هم نخواهد داشت.
باسلام خدمت استاد گرامی و تشکر فراوان از بیان مطالب ارزنده و با انگیزه بخش شما.
سلام متشکرم بابت بیان موضوع واهمیت ترس که میتئنه کمک کننده یانابودکننده باشه مخصوصادربازار بورس
خیلی خوب هست
درود و سپاس
به نظرم اگه کسی به انجام کاری علاقه نداشته باشد بطور قطع در اون کار شکست خواهد خورد.اما اگه به کاری علاقه داشته باشی و از انجام آن لذت ببری حتی اگر در ابتدا با شکست مواجه بشی اون علاقه و لذت محرک بسیار قوی خواهد بود در جهت موفقیت
دقیقا همین طور هست
ثروتمندترین افراد دنیا هم ابتدا عاشق کارشون بودن و از انجام دادن اون لذت میبردند
بعد به خواستههاشون رسیدن